۶ مطلب در آذر ۱۳۹۵ ثبت شده است

همه لحظاتم عطر یاد تو گرفته...



به نامت

       یا الله


...


سه سال تمامه که پشت پا میزنم به حرف زدن باهاش...

همه جور تلاش کردم تا رها بشیم و فکرهامون جدا از هم بشه...

اما نمیشه...

وقتی اومد و گفت نمیتونم فراموشت کنم، حال من بد شد...

شاید هر دختری جای من باشه، ذوق مرگ میشد و...

اما من نه...انگار سیخ داغ تو قلبم میشه با یادآوریش...

حتی نتونستم بهش بگم چقدر شکسته شدم از حرفت...

دلم میخواد سرش جیغ و داد کنم...بزنم بکشمش...

اما نمیتونم...سکوت کردم و تماشاچی هستم فقط...

قلبم درد میکنه...مسخِ حرفهاش شدم...

چرا فکر من نیستی؟ چرا؟ من کسی رو ندارم دردامو بشنوه...

فقط گفتی و رفتی، ندیدی چه بلایی سر من آوردی...ندیدی

هیچکس رو ندارم که بهش بگم من هم...

تنهام...تنهایی چه بد دردیه...


یا انیس من لا انیس له...


بخاطر تو فقط کوتاه میام...برام جبران کن خدای خوبم...


آه...



  • ۲
  • نظرات [ ۰ ]
    • mohanna ...
    • دوشنبه ۲۲ آذر ۹۵

    شفاعتـــ . . .


    به نامت

           یا سریع الرضــــا

     

    ...

     

    حُسنیه از مشهد یه انگشتر برام آورده، نگین اش عقیقه؛ روی نگین اش نوشته:

    "اشفع لنا عندالله""

    می گه: این انگشتر رو همیشه همراهت داشته باش، میگه: . . .

    انگشتر حُسنیه هرچقدر هم که توی دستم بزرگی کنه، سنگین نیستـــ . . .

    توی سالن انتظار مطب دکتر، بچه کوچکی که نق میزنه، به هوای انگشترم به دستم نگاه میکنه و به صورتم لبخند میزنه؛ یعنی که هنوز آدم خوبی هستم که بچه ها دوستم دارن!

    توی محل، حاج خانوم رو میبینم...باهم می آییم تا سر خیابون، میگن: چه انگشتر قشنگی، تعریف میکنم که: سوغات مشهده...

    توی مسیر میریم مسجد و و نماز مغرب رو با جماعت میخونم و میرم خونه.

    شب زیر نور چراغ خواب به انگشترم نگاه می کنم و فکر میکنم حُسنیه بزرگترین کلک رو به من زده..

    با این انگشتر همه ی خوبی هایی رو که تو مشهد از امام رضا برام خواسته بود، به من بخشیده . . .

     

    . . .

    جز به واسطه امام به آنچه نزد خداست دسترسی نیست.

    امام رئوف علیه آلاف التحیةِ والثنا



    منبع: مستانه های دل


  • ۲
  • نظرات [ ۰ ]
    • mohanna ...
    • سه شنبه ۹ آذر ۹۵

    پزشکان پول زده

    به نامت
           یا شافی

    ...

    من نمیدونم این چه وضشه عاخه؟

    این دکترای دندونپزشک اینهمه طمع دارن!؟

    خب بابا جان یه کم معرفت داشته باشید...

    3و نیم میلیون از من یه نفر  گرفتی...بقیه مردم چی؟

    مستضعفان چی؟؟؟

    عاقا درد بکش اما طرف مطب های دندونپزشکی نرو...شرافت داره...

    ...

    یا امام زمان جااانم بیایید به دادة همه جانبه ی، امت رسول الله برسید...

    هعی...


  • ۳
  • نظرات [ ۵ ]
    • mohanna ...
    • يكشنبه ۷ آذر ۹۵

    صرفا جهت اطلاع...


    به نامت

          یا مونس



    ...



    همینکه کسی به دیگری میگوید، "مشتاق دیدار شما بودم"،

    و در درونش هیچ شوقی نداشته است، بلکه حتی میلی خلاف آن داشته،

    نقطه آغاز " نفاقــــ . . . " استــــ . . .



    امام موسی صدر 



    بعدتر نوشت: 

    آدم چقدر دوست داره، دوستاش آدم حسابی و مومن باشن...نه هر کوچه بازاریه گشاده دهانی!

    کلا از آدم یاوه گو، بدمان می آید بسی...بابا بریم یه فکری به اخلاق رفتار و حرف زدیم کنیم...


    پوووووف . . . 





  • ۲
  • نظرات [ ۳ ]
    • mohanna ...
    • چهارشنبه ۳ آذر ۹۵

    نعمت. . .



    از دیروز تا حالا ذوق مرگ میباشم...


    حالم خوبه...


    کلی تو این برف دوییدیم و جیغ زدم و شکر خدا گفتم...


    از ته دلم خوشحالم برای این نعمت بزرگ الهی...


    خدایا شکرت


    الحمدلله کما هو اهله




  • ۲
  • نظرات [ ۰ ]
    • mohanna ...
    • سه شنبه ۲ آذر ۹۵

    انقطاع...



    دگر….

    درمان دردش دیر شد 

    دل

     

    چه زود..  

    از سِیر عالم سیر شد دل


    ...


    #شهریار

  • ۲
  • نظرات [ ۰ ]
    • mohanna ...
    • سه شنبه ۲ آذر ۹۵