به نامت
یا انیس و یا مونس

...

سلام

عجب شبهاییه شبهای فراق مادرسادات..
...
درباره ناراحتی ها و حرفهایی که تو دلم بود با آقایی جان صحبت کردم...
جالبه که کاملا داشتم اشتباه میکردم راجب خودم!
اشاره به پست قبلی..
اتفاقا همسری نظرشون خلاف نظر من بوده
مشکل فقط این بود که ایشون هنوز نابلد هستن در گفتمان زنانه و من هم نابلدتر از ایشون در دنیای مردانه!
...
ما هنوز تو دوران عقدیم، اما از زمان صیغه محرمیت تا امروز دو ماه رو در ناراحتی سر کردیم!
دو ماه اول رو در خوشی
...
خسته ام
انگار از جنگ برگشتم
عجیبتر اینه که من فقط حرف زدم و توجهی به غرور همسری نداشتم، چون قصدم صادقانه و بی پیرایه حرف زدن بود!

...

مردا واقعا چه موجوداتی هستن؟
باید بهشون محبت کرد یا نه؟
باید بیقرارشون بود یا نه؟

Help me...😔😭