به نامت

یا شافی


...


یه مدتی بود حس میکردم لثه ام درد میکنه!

محلش نمیدادم

ازونجایی که سخخخت عاااشق شیرینی جاتم، کم از خجالتش در نیومدم

...


صبحانه عسل و سرشیر و....

نهار...

عصرانه شیرینی و حلوا و شیر کاکائو و شیر و خرما و آجیل و بستنی و میوه های شیرین و....


شام و...قبل خواب بازم میوه یا ...

...

تا روز حنابندان خواهری ...تقریبا دیگه درد عیان شد...لثه هام بیدا میکردن...ازین طرف عروسی و کاراش..تا نزدیک نماز صبح بیدار موندن، اعصاب قاطی پاتی...

بی اهمیت شدم و شروع کردم به استفاده از شیر پر چرب و البته به حداقل رسوندنه خوراکی و نهار و شکر و....

یه روز گذشته، خیلی درد کشیدم...بیداری کشیدم...از دیروز دارم دارو میخورم...

میدونید؟

علت اینهمه درد این بود که: پول مفت نداشتم بدم به دکترای پولدار دندانپزشک!

حالا راضی شدم تا حدودی!

...

آخه چه وضشه؟ چه خبره آخه؟ یه کم رحم کنید به ملت...ای باباهااااا


...

دعاکنید خوب بشم...نگرانم...


تنتون سالم

دلتون شاد

...